به گزارش خبرگزاری حوزه، حجت الاسلام سعید یزدان پرست در مقاله ای با عنوان «قاعده تسبیب و بررسی اغتشاشات»به تبیین تسبیب در اتلاف و جان دیگران پرداخته و مباحث حقوقی و فقهی پیرامون این موضوع را بررسی کرده است .
چکیده:
اولین کسی که بحث تسبیب را مطرح کرده شیخ طوسی است، بعدا محقق حلی این عنوان را بطور گسترده در فقه مطرح نمود. به نظر فقها اتلاف مال یا جنایت بر نفس دو گونه است:
۱- به نحو مباشرت(بدون واسطه) ۲- به نحو تسبیب(با واسطه)
محقق حلی در تعریف تسبیب می گوید: اتلاف مال یا جنایت بر نفس بطور غیر مستقیم و با زمینه سازی و تمهید مقدمات. همچنین فقها، ضمان در تسبیب را ثابت می دانند.
بنابر آنچه بیان شد، بررسی فتنه ها و اغتشاشات از این منظر لازم به نظر می رسد.
بطور مثال مسئولین فضای مجازی، مسبّب عمده در فتنه ها و اغتشاشات و قطعا ضامن اند، همچنین صاحبان جایگاه و تریبون و همچنین افراد مشهور و موثر در جامعه، مسبّب مهمی در فتنه ها و اغتشاشات و جنایت ها هستند.
این نوشتار نتیجه صحبت و گفتوگو با مدرس سطوح عالی حوزه علمیه قم است، که تدریس کنونی ایشان در موضوع رسانه و درباره قاعده تسبیب است.[۱]
اولین کسی که بحث تسبیب را مطرح کرده مرحوم شیخ طوسی است،[۲] مرحوم قاضی ابن برّاج نیز اجتماع سبب و مباشر را بیان کرده؛[۳] ولی محقق حلّی این عنوان را بهطور گسترده در فقه شیعه مطرح کرده است و سپس فقهایی مانند علامه حلّی آن را پرورش دادند و قوّت بخشیدند. در میان علمای اهل سنّت نیز شمس الائمه سرخسی و علاءالدین کاسانی از نخستین فقیهانی بودند که این تعبیرات را به کار بردند.[۴]
قبل از شروع بحث تذکر این نکته لازم است که به نظر فقها اتلاف مال یا جنایت بر نفس دو گونه است:
۱. به نحو مباشرت: که در آن علت تلف یا جنایت مستقیماً ایجاد میشود و اتلاف بدون واسطه انجام می گردد.
۲. به نحو تسبیب: اتلاف مال یا جان با واسطه و به صورت غیر مستقیم و با فراهم کردن مقدّمات آن صورت میگیرد، مانند کندن چاه در راه، افروختن آتش و سرایت دادن آن به ملک همسایه، شهادت دادن دروغین علیه کسی و باز کردن درب قفس حیوانات که موجب تلف شدن مال یا جان کسی یا وارد آمدن خسارت بر او گردد.[۵]
برای آشنایی با این عنوان پرکاربرد در فقه و حقوق، ابتدا به تعریف لغوی و سپس به تعریف اصطلاحی آن می پردازیم.
۱. تعریف لغوی:
بیهقی می نویسد: تسبیب یعنی سبب ساختن.[۶]
طریحی می نویسد: به معنای ریسمان و آنچه موجب پیوستگی چیزی به چیز دیگر میشود.[۷]
عمید می نویسد: ایجاد سبب کردن، سبب ساختن.[۸]
۲. تعریف اصطلاحی:
تسبیب در اصطلاح فقهی:
محقق حلی، علامه حلی، شهید اول و ... در تعریف اطلاحی تسبیب می گویند: ایجاد ملزومِ علت تلف؛ عاملی که اگر نمیبود، تلف حاصل نمیشد، هرچند علت مستقیم تلف، چیز دیگری است. عاملی که با تحقق آن تلف با علتی دیگر حاصل میشود و اگر نباشد، آن علت در تلف موثر نیست. عاملی که وجودش مستلزم وقوع تلف نیست، اما نبودنش مستلزم واقع نشدن تلف است.[۹]
محقق حلی در بیان دیگر می گوید: در تسبیب، اتلاف مال یا جنایت بر نفس به طور غیرمستقیم و با زمینهسازی و تمهید مقدمات صورت میگیرد.[۱۰]
صاحب جواهر در تعریف تسبیب می گوید: هر فعلی که تلف به سبب آن حاصل می شود، مانند کندن چاه در غیر ملک خودش و در اینکه تسبیب ضمان دارد، اختلافی بین فقها نیست بلکه ممکن است تحصیل اجماع بر این مطلب.[۱۱]
آیة الله مکارم می نویسد: مراد از تسبیب، تمهید زمینههای تلف و سببسازیِ آن است که مفهومی عرفی است.[۱۲]
در تعریف سبب و مسبّب نیز محقق حلی می گوید: فعل یا ترک فعلی که منجر به اتلاف میگردد، «سبب» و عامل آن «مسبِّب» نامیده می شود.[۱۳]
تسبیب در اصطلاح حقوقی:
اتلاف مال یا ایراد جنایت بر دیگری به طور غیر مستقیم و با زمینه سازی و فراهم کردن مقدّمات را تسبیب می گویند.[۱۴]
مراد از تسبیب، فراهم کردن زمینهها و شرایط تلف است.[۱۵]
همچنین می گویند: تسبیب آنست که کسی براثر ترک یا انجام عملی سبب تلف یا نقصان مالی گردد که این در صورت اول باید مثل یا قیمت مال تلف شده و در صورت دوم باید از عهده نقص قیمت آن مال برآید. این اصطلاح با اتلاف از این جهت فرق دارد که در اتلاف فعل مثبت و بلاواسطه موجب تلف است، بخلاف تسبیب که فعل یا ترک و با واسطه سبب تلف مال می شود.[۱۶]
تسبیب در جنایت: یعنی انسان سبب تلف شدن یا جنایت علیه دیگری را فراهم کند و خود مستقیماً مرتکب جنایت نشود به طوری که اگر نبود جنایت حاصل نمیشد، مانند آنکه چاهی بکند و کسی در آن بیفتد و آسیب ببیند.[۱۷]
قانون نیز می گوید:
تسبیب در جنایت آن است که کسی سبب تلف شدن یا مصدومیت دیگری را فراهم کند و خود مستقیماً مرتکب جنایت نشود به طوری که در صورت فقدان رفتار او جنایت حاصل نمیشد مانند آنکه چاهی بکند و کسی در آن بیفتد و آسیب ببیند.[۱۸]
بحث ضمان در تسبیب:
فقها ضمان در تسبیب را ثابت می دانند، چه در باب اموال و چه در باب جنایات بر نفوس و دلیل ایشان در این مطلب، روایات و اجماع است.[۱۹]
همچنین سخن صاحب جواهر گذشت که فرمود: در اینکه تسبیب ضمان دارد، اختلافی بین فقها نیست بلکه ممکن است تحصیل اجماع بر این مطلب.[۲۰]
در منابع فقهی، در برخی موارد تسبیب، اضراری که به حسب عادت، موجب ضرر شود ضمان دارد.[۲۱]
آیة الله خویی و برخی فقیهان با توجه به تعابیر احادیث و با الغای خصوصیت از مواردی که منصوص است، ثبوت ضمان را در تسبیب، منوط به تحقق عناوینی عام مانند تعدی و تفریط و اضرار دانسته اند.[۲۲]
صاحب جواهر، آیة الله سید ابوالحسن اصفهانی، آیة الله خویی و برخی دیگر معتقدند: در بعضی از احکام حتی اگر مسبّب مقصر نباشد، ضمان ثابت است، از جمله ضمان مربی شنای کودک یا جاری کننده آبی که به ملک دیگری نفوذ کند.[۲۳]
همچنین فقیهانی مانند محقق کرکی(محقق ثانی) صاحب جواهر و ... نیز معتقدند برای حصول ضمان در اثر تسبیب، وجود قصد اتلاف نفس یا مال شرط نیست.[۲۴]
تسبیب و مباشرت(به معنای انجام دادن بیواسطه یک کار) هر دو از اقسام اِتلاف و از اسباب مهم ضَماناند.[۲۵]
بحث ضمان در اجتماع مسبِّب و مباشر(سبب اقوای از مباشر):
نظر فقهای امامی مانند محقق حلی، علامه حلی، شهید ثانی، امام خمینی(ره) و ... این است که اگر سبب از مباشر قویتر و تأثیر آن در تلف بیشتر باشد، مسبِّب ضامن است.[۲۶]
همچنین در فرض قویتر بودن سبب از مباشر، تمام مذاهب اسلامی مسبِّب را ضامن میدانند که از جمله مهمترین موارد آن، اکراه مباشر از سوی مسبِّب به انجام قتل است.
در عین حال، اکراه در قتل، از دیدگاه بیشتر این مذاهب، مسئولیت را از مکرَه (مباشر) سلب نمیکند.[۲۷]
برخی دیگر از مصادیق ضمان مسبِّب به علت قوی تر بودن از مباشر، چنین است:
جهل مباشر به سبب،[۲۸] اضطرار مباشر،[۲۹] مأمور بودن مباشر،[۳۰] مسئول نبودن مباشر به سبب خردسالی یا جنون،[۳۱] فقدان شعور و اراده در مباشر.[۳۲]
در قانون نیز چنین آمده:
هر گاه یک نفر سبب تلف مالی را ایجاد کند و دیگری مباشر تلف شدن آن مال بشود، مباشر مسئول است نه مسبِّب، مگر این که سبب اقوی باشد به نحوی که عرفاً اتلاف مستند به او باشد.[۳۳]
بنابرآنچه بیان شد، بررسی و واکاوی علت آسیب های فردی و اجتماعی و فتنه ها و اغتشاشات، از منظر قاعده تسبیب لازم به نظر می رسد و چنانچه با استفاده از این قاعده به این امور بنگریم، افراد بسیاری مجرم هستند و باید در مقابل قانون پاسخگو باشند.
بطور مثال:
فضای مجازی ما در دست دشمن و تحت مدیریت و کنترل اوست و هدف دشمن در این میدان خطیر ضربه زدن به اسلام و مکتب و جان و مال مسلمین و پیروان مکتب است؛ از طرفی نهادهای مسئول[۳۴] در این رابطه مقصر هستند و بنابر قاعده تسبیب، سبب از بین رفتن عقائد دینی مردم شده اند.(در تعریف تسبیب گذشت که فعل یا ترک فعلی است که سبب تلف می شود)
از طرفی نقش پررنگ فضای مجازی و سببیت آن در اغتشاشات سال های اخیر بر هیچ کسی پوشیده نیست، لذا آسیب های مالی و اقتصادی و عِرضی و جانی و خون هایی که بر زمین ریخته شده اند بر عهده مسئولین فضای مجازی است و در این خسارت ها و هتک حرمت ها و فتنه ها قطعا ضامن هستند و توان شانه خالی کردن را ندارند؛ البته شاید در دنیا بتوانند به نوعی توجیه کننده افعال و ترک افعالشان باشند ولی مسلما در پیشگاه خداوند متعال مواخذه سختی خواهند داشت.
خداوند در آیه ۶۰ و ۶۱ سوره مبارکه احزاب کسانی را که با اراجیف و سخنان دروغ شایعه سازی می کنند تا سبب دلهره و نگرانی در جامعه شوند را به قتل سخت تهدید می فرماید.
«لَئِنْ لَمْ یَنْتَهِ الْمُنافِقُونَ وَ الَّذینَ فی قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ وَ الْمُرْجِفُونَ فِی الْمَدینَةِ لَنُغْرِیَنَّکَ بِهِمْ ثُمَّ لا یُجاوِرُونَکَ فیها إِلاَّ قَلیلاً - مَلْعُونینَ أَیْنَما ثُقِفُوا أُخِذُوا وَ قُتِّلُوا تَقْتیلاً»[۳۵]
اگر منافقان و کسانی که در دلهایشان بیماری است و آنان که در مدینه شایعه پراکنی میکنند (از کارشان) دست بر ندارند، حتماً تو را بر ضّد آنان میشورانیم، آنگاه جز مدّت کوتاهی نمیتوانند در کنار تو در این شهر بمانند. آنان لعنت شدگانند، هر کجا یافت شوند باید دستگیر شده و به سختی کشته شوند.
همچنین افرادی که در جامعه دارای جایگاه و تریبون هستند و برخی شان به محض شنیدن خبری دروغ، بدون تحقیق و تفحص به شیوع آن دروغ کمک کردند و موجب اغتشاش و فتنه و خسارت های بسیاری گشتند. افرادی که با سخنرانی[۳۶] و خطبه[۳۷] و درضمن تدریس و یا مقاله و توئیت[۳۸] و ... سبب شایعه پراکنی در جامعه و ایجاد اغتشاش شدند و باعث اتلاف نفوس محترم واموال بسیار شدند.
مگر این مدعیان سخن خداوند را نخوانده اند که می فرماید: «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا إِنْ جاءَکُمْ فاسِقٌ بِنَبَإٍ فَتَبَیَّنُوا أَنْ تُصیبُوا قَوْماً بِجَهالَةٍ فَتُصْبِحُوا عَلی ما فَعَلْتُمْ نادِمین»[۳۹]
ای کسانیکه ایمان آوردهاید! اگر فاسقی برای شما خبری آورد تحقیق کنید، مبادا (از روی زودباوری و شتابزدگی تصمیم بگیرید و) ناآگاهانه به گروهی آسیب رسانید، سپس از عمل خود پشیمان شوید.
و یا این تحذیر خداوند را ندیده اند که می فرماید: «الْفِتْنَةُ أَشَدُّ مِنَ الْقَتْل»[۴۰] فتنه از قتل بدتر است.
بعضی افراد نیز که سخنشان در جامعه تاثیر دارد و می توانستند با بیان خود و تبیین مسائل، جامعه را به آرامش دعوت کنند، با سکوت خود به فتنه دامن زدند(ترک فعل در تسبیب)
همچنین افرادی با عنوان سلبریتی که افعالشان و سخنانشان در جامعه دارای تاثیر است، این ها بنابر قاعده تسبیب، سبب خسارت های فراوان به جامعه و بیت المال و بعد بین المللی ایران اسلامی شده اند، در اینجا این ها سبب اقوای از مباشر هستند و همگان دیدیم جوانانی را که هیچ سابقه ای در این مسائل نداشتند ولی مانند افرادی که ذهنشان مسخ شده و روحشان تسخیر گشته، دست به جنایاتی وحشتناک زدند و بعد از دستگیری مانند اینکه ذهن و روحشان آزاد شده، پشیمان شده و می گفتند فریب فضای مجازی و سلبریتی ها را خوردند و حتی در مواردی قاتل همراه با خانواده مقتول گریه می کرد!!!
افراد ساده و ناآگاهی که مانند عروسک خیمه شب بازی ملعبه دست افراد حیله گر شدند و جامعه را ناامن کردند و هم به دیگران آسیب زدند و هم خودشان را تباه ساختند و خانواده های بسیاری را داغ دار کردند.
از خداوند می خواهیم به اسلام و مسلمین عزت و شوکت مرحمت فرماید و دشمنان اسلام و مسلمین و در واقع دشمنان بشریت[۴۱] را رسوا و خوار و نابود بفرماید و همه مسببان فتنه و آسیب و صدمه به جامعه اسلامی را اصلاح و هدایت و اگر قابلیت اصلاح و هدایت ندارند، رسوا و طرد بفرماید، آمین یا رب العالمین.
پی نوشت ها:
[۱] . جناب حجه الاسلام و المسلمین آقای غلامحسن بخشی
[۲] . شیخ طوسی، المبسوط، ج۷، ۱۵۹
[۳] . ابن برّاج، ینابیع، ج۲، ص۴۸۷
[۴] . ویکی فقه، دانشنامه حوزوی
[۵] . محمدحسن نجفی، جواهر الکلام فی شرح شرائع الاسلام، ج۳۷، ص۴۶.
[۶] . بیهقی، تاج المصادر.
[۷] . طریحی، مجمع البحرین، ذیل لفظ«سبب».
[۸] . حسن عمید، فرهنگ فارسی عمید.
[۹] . محقق حلّی، المختصر النافع، ج۱، ص۳۱۹؛ علامه حلّی، قواعد الاحکام، ج۳، ص۶۵۱؛ شهید اول، الدروس الشرعیّة فی فقه الامامیّة، ج۳، ص۱۰۷؛ حسن موسوی بجنوردی، القواعد الفقهیّة، ج ۲، ص ۳۱.
[۱۰] . محقق حلّی، شرایع الاسلام فی مسائل الحلال و الحرام، ج۳، ص۱۸۶.
[۱۱] . محمدحسن نجفی، جواهر الکلام فی شرح شرائع الاسلام، ج۳۷، ص۴۶.
[۱۲] . ناصر مکارم شیرازی، القواعد الفقهیة، ج۲ ص۲۰۷.
[۱۳] . محقق حلّی، شرایع الاسلام فی مسائل الحلال و الحرام، ج۳، ص۱۸۶.
[۱۴] . مصطفی محقق داماد، قواعد فقه، ج۱، ص۱۲۰.
[۱۵] . ناصر کاتوزیان، حقوق مدنی: ضمان قهری ـ مسئولیت مدنی، ج۱، ص۸۱.
[۱۶] . حسن امامی، حقوق مدنی، ج۱ ص۳۹۲.
[۱۷]. منصور جهانگیر، قانون مجازات اسلامی، ص۹۹.
[۱۸] . ماده ۵۰۶ قانون مجازات اسلامی.
[۱۹] . محمدحسن نجفی، جواهر الکلام فی شرح شرائع الاسلام، ج۱۳، ص۲۷و۲۸؛ همان، ج۱۵، ص۱۴؛ حسن موسوی بجنوردی، القواعد الفقهیـّة، ج۲، ص۳۲و ۳۳.
[۲۰] . محمدحسن نجفی، جواهر الکلام فی شرح شرائع الاسلام، ج۳۷، ص۴۶.
[۲۱] . ابوبکر بن مسعود کاشانی، بدائع الصنائع فی ترتیب الشرائع، ج۷، ص۲۴۳؛ شهید ثانی، الروضة البهیّة فی شرح اللمعة الدمشقیّة، ج۷، ص۳۴؛ ابوالقاسم خوئی، مبانی تکملة المنهاج، ج۲، ص۲۴۱و۲۴۶.
[۲۲] . ابوالقاسم خوئی، مبانی تکملة المنهاج، ج۲، ص۲۴۴.
[۲۳] . محمدحسن نجفی، جواهر الکلام فی شرح شرائع الاسلام، ج۱۵، ص۳۲۳؛ ابوالحسن اصفهانی، وسیلة النجاة، ج۲، ص۲۶۷؛ ابوالقاسم خوئی، مبانی تکملة المنهاج، ج۲، ص۲۵۲.
[۲۴] . محقق کرکی، جامع المقاصد فی شرح القواعد، ج۶، ص۲۰۷؛ محمدحسن نجفی، جواهر الکلام فی شرح شرائع الاسلام، ج۱۳، ص۳۱؛ حسن موسوی بجنوردی، القواعد الفقهیـّة، ج۲، ص۳۳و ۳۴.
[۲۵] . احمد ترابی، ایران قوانین و احکام، مجموعه قوانین کیفری.
[۲۶] . محقق حلّی، شرایع الاسلام فی مسائل الحلال و الحرام، ج۳، ص۱۸۶؛ همان، ج۴، ص۲۴۰؛ علامه حلّی، قواعد الاحکام، ج۲، ص۲۲۲و۲۲۳؛ شهید ثانی، الروضة البهیّة فی شرح اللمعة الدمشقیّة، ج۷، ص۳۰ الی۳۳؛ روح اللّه خمینی، تحریرالوسیلة، ج۲، ص۱۹۳ و ص۵۶۹.
[۲۷] . محقق حلّی، شرایع الاسلام فی مسائل الحلال و الحرام، ج۳، ص۱۸۶؛ شهید اول، الدروس الشرعیّة فی فقه الامامیّة، ج۳، ص۱۰۷؛ محمدحسن نجفی، جواهر الکلام فی شرح شرائع الاسلام، ج۱۵، ص۳۰؛ ابن قدامه، المغنی، ج۹، ص۳۳۰ـ۳۳۱؛ وهبه مصطفی زحیلی، الفقه الاسلامی و ادلّته، ج۶، ص۲۴۱.
[۲۸] . محقق حلّی، المختصر النافع، ج۱، ص۳۲۰.
[۲۹] . محمدجواد بن محمدحسینی عاملی، مفتاح الکرامة فی شرح قواعد العلاّ مة، ج ۱۰، ص ۲۸۰و۲۸۱.
[۳۰] . وهبه مصطفی زحیلی، الفقه الاسلامی و ادلّته، ج۶، ص۲۴۲و۲۴۳.
[۳۱] . محقق حلّی، شرایع الاسلام فی مسائل الحلال و الحرام، ج۴، ص۱۸۴؛ محقق کرکی، جامع المقاصد فی شرح القواعد، ج۶، ص۲۱۵؛ وهبه مصطفی زحیلی، الفقه الاسلامی و ادلّته، ج۶، ص۲۴۷،
[۳۲] . محقق حلّی، شرایع الاسلام فی مسائل الحلال و الحرام، ج۴، ص۱۸۳و۱۸۴؛ محقق کرکی، جامع المقاصد فی شرح القواعد، ج۶، ص۲۱۴و ۲۱۵؛ حسن موسوی بجنوردی، القواعد الفقهیـّة، ج۲، ص۳۵؛ ابن قدامه، المغنی، ج۵، ص۴۵۰.
[۳۳] . ماده ۳۳۲ قانون مدنی.
[۳۴] . رهبر انقلاب در سال ۱۳۹۰ شمسی وظیفه مسئولین این امر را بیان کردند و گفتند: شورای عالی فضای مجازی وظیفه دارد مرکز ملّی فضای مجازی کشور را ایجاد نماید تا اشراف کامل و به روز نسبت به فضای مجازی در سطح داخلی و جهانی و تصمیمگیری نسبت به نحوه مواجهه فعال و خردمندانه کشور با این موضوع از حیث سختافزاری، نرمافزاری و محتوایی در چارچوب مصوّبات شورای عالی و نظارت بر اجرای دقیق تصمیمات در همه سطوح تحقق یابد.
همچنین در بیانیه گام دوم فرمودند: شورای عالی فضای مجازی وظیفه دارد مرکز ملّی فضای مجازی کشور را ایجاد نماید تا اشراف کامل و به روز نسبت به فضای مجازی در سطح داخلی و جهانی و تصمیمگیری نسبت به نحوه مواجهه فعال و خردمندانه کشور با این موضوع از حیث سختافزاری، نرمافزاری و محتوایی در چارچوب مصوّبات شورای عالی و نظارت بر اجرای دقیق تصمیمات در همه سطوح تحقق یابد.
همچنین در سال ۱۳۹۸ شمسی داشتن آرایش جنگی در باب فضای مجازی را لازم دانستند و فرمودند: امروز دشمنان از لحاظ فضای مجازی، دارند برنامهریزی می کنند برای اینکه از این طریق به کشور ضربه بزنند ... از لحاظ فضای مجازی آرایش جنگی گرفته؛ در مقابل این دشمنی که آرایش جنگی در مقابل ملّت ایران گرفته، ملّت ایران بایستی آرایش مناسب بگیرد، باید خودش را آماده کند در همه بخش های مختلف....
منبع سخنان معظم له: سایت khamenei.ir
[۳۵] . احزاب/ ۶۰ و ۶۱
[۳۶] . برخی روشنفکرنماها
[۳۷] . خطیب زاهدان
[۳۸] . غربزده ها
[۳۹] . حجرات/ ۶
[۴۰] . بقره/ ۱۹۱
[۴۱] . محققین می توانند به آمار کشتار و قتل عام هایی که سران کفر و استکبار نسبت به بشریت مرتکب شده اند، مراجعه نمایند.